افتتاحیه دکان قدیمی پیرمرد جانم
به نام خدا و سلام
خیلی گذشته از زمان هایی که طولانی می نوشتم. سال هاست ننوشتم و خیلی عوض شدم.
ولی باز دلم خواست برند خودم رو به دست بگیرم و با پیرمرد مسلمان ایرانی بنویسم. یادت بخیر Oldman.ir.
الان هم که روز شهادت حضرت زهرا تموم شد و رسیدیم به اذان مغرب. پس علی الحساب دست نگه می دارم که برم نماز بخونم و بعدها ادامه میدم. امیدوارم بتونم باز بنویسم. تو این برهه سخت از زندگیم که تغییرات عجیب و غریب و باورنکردنی داره برام اتفاق می افته و خیلی گیج کننده است.
جمعه باید برم تهران تا دوشنبه اونجام. حالا نمیدونم قبلش شاید باز نوشتم. فعلا نمی دونم برنامه ام چیه. فقط خواستم کرکره پیرمرد جانم رو بدم بالا و بشینم توی دکه خودم توی بلاگفا و با نوشته هام کاسبی کنم. می دونم طول می کشه مشتری ها از سیتی سنترها و مال ها (اینستاگرام و ...) دل بکنن و این بقالی خاک و خلی ما رو به اون ترجیح بدن ولی خب ما به امید خدا شروع می کنیم تا او چه خواهد و چه شود.
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم (من برای تو - تو برای من - دست هامان سوی آسمان)
به نام خدا